شیخ جمال الدین، شخصیت های علامه حلی ابو منصور، حسن بن یوسف بن على بن مطهر حلّى ملقب بـه علامـه حلّى(ره) درون ماه رمضان سال 648ق درون شـهر حلّه عراق بـه دنیـا آمد[1] و در ماه محرم سال 726ق درون همان شـهر از دنیـا رفت و در یکى از صحنهاى روضه امـیر المؤمنین على(ع) درون نجف اشرف دفن گردید.[2] او از علمای برجسته و نامدار جهان اسلام و مذهب شیعه است.
پدر او شیخ سدید الدین یوسف بن على بن مطهر حلّى از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بود.[3]
تحصیلات و شخصیت علمـی
علامـه حلى(ره) ادبیـات عرب، علم فقه، اصول، حدیث و کلام را نزد اساتید بزرگ و نامداری آموخت که تا اینکه درون زُمره دانشمندان قرار گرفت. شخصیت های علامه حلی او هیچ فرصتى را براى تحصیل علم از دست نمـیداد و بیشتر وقت خود را صرف تدریس و تألیف مـیکرد و حتى زمانى کـه حوادث روزگار او را درون کنار سلطان محمد خدابنده قرار داد، تدریس و تألیف او همچنان استمرار داشت.[4]
شرحهاى او بر سه کتاب «منطق تجرید»، «حکمت تجرید» و «شرح اشارات» خواجه نصیر الدین طوسى و نیز دیگر تألیفاتش نشانگر برجستگی علمـی او مـیباشد کـه این برتری مورد تأیید معاصرانش نیز بوده است.
علامـه حلی(ره) از نگاه علمای اسلام
در شأن علمى و معنوی علامـه، نقلهای بسیـارى از علما بـه ما رسیده کـه جمعآورى تمامشان نیـاز بـه تألیف کتابى مستقل دارد. شخصیت های علامه حلی اما درون این مختصر بـه گوشـهای از آنـها مـیپردازیم:
1. وقتى از خواجه نصیر الدین طوسى(متوفای 672ق) هنگام بازگشت از حلّه درباره مشاهداتش سؤال د درون جواب گفت: شخصیت های علامه حلی «رأیت خرّیتاً ماهراً و عالماً إذا جاهد فاق»؛[5] کـه مقصودش از راهنمای زبردست، «محقق حلّى» و از دانشمند پیروز، «علامـه حلّى» بود.
2. ابن حجر عسقلانی(متوفای 852ق): «ابن یوسف بن مطهر حلّی، عالم شیعه و پیشوا و مؤلف آنان است. او نشانـه خدا درون تیزهوشی بود. کتاب المختصر ابن حاجب را شرح زیبایی نمود... او بسیـار خوش اخلاق و خوش برخورد بود».[6]
3. سید مصطفی تفرشی(متوفای 1044ق): «علامـه حلی آن قدر فضیلت و شأن و اعتبار دارد کـه بهتر آن هست که توصیف نشود، چون توصیفها و تعریفهای من چیزی بر شأن او نمـیافزاید! او بیش از 70 جلد کتاب دارد کـه هر کدام نشانگر نوعی از فضیلت و نبوغ و علم و دانش اوست».[7]
4. صاحب روضات الجنات (متوفای 1313ق) مـیگوید: «چشم زمان بـه مثل و مانند او مزیّن نگشته هست و بالهاى امکان بـه سطح بیـان فضائل بسیـارش نمـیرسد. از اندیشمندان قبل و بعد او، هیچ شبیـه او نبوده هست و تاکنونى ثناى لایق بـه حال او را نگفته هست اگر چه همـه ثناهایى کـه براى دیگران گفته شده از لقبهاى زیبا و علوم شریف همـه را براى او نیز گفتهاند بعد سزاوار هست که از توصیف او چشم بپوشیم».[8]
5. محدّث نوری(متوفای 1320ق): «علامـه حلی شیخ بزرگوار و جلیل القدر، اقیـانوس علوم، غواص فضائل و حکمتها، حافظ ناموس هدایت و ارشاد، شکننده ناقوس ضلالت، پاسدار حریم دین، زائل کننده آثار فسادگران. او درون جمع علما و دانشمندان اسلام، همانند بدر (ماه شب چهارده) درون مـیان ستارگان مـیدرخشد و نسبت بـه دشمنان و بدخواهان سیـاهدل، شدیدتر از عذاب زهرناک و برندهتر از شمشیر مسموم است. او دارنده مقامات فاخره و کرامات درخشان و سعادتهای ظاهری است. او زبان گویـای فقها و متکلمـین، محدّثین، مفسرین و ترجمان حکما و عرفای سالکین متبحر است. او فردی هست که لقب آیت الله تام و کامل، شایسته اوست. رحمتها و عنایـات خاص خدا شامل حال او باد».[9]
6. سید محسن امـین عاملی(1377ق): علامـه حلّى، ملقب بـه «علاّمـه على الإطلاق» گشته هست و هیچدر هیچ زمانى چنین لقبى را کـه مورد اتفاق جمـیع علما باشد بهدست نیـاورده است. لقب «آیة اللّه» را نیز علما بـه او دادهاند.[10]
اساتید علامـه حلی
1. شیخ سدید الدین حلّى(پدر علامـه)
2. محقق حلّى(دایى علامـه)
3. خواجه نصیر الدین طوسى
4. ابن مـیثم بحرانى (شارح نـهج البلاغة)
5. على بن موسی بن طاوس
6. احمد بن موسی بن طاوس
7. نجم الدین جعفر بن محمد بن جعفر، معروف بـه ابن نماى حلّى.[11]
شاگردان
علامـه حلی، یکى از علمایى هست که شاگردان زیـادى تربیت کرده است؛ از جمله:
1. فخر المحققین( فرزند علامـه) 2. قطب الدین رازى(شارح شمسیـه) 3. تاج الدین محمد بن قاسم بن معیۀ حسنى حلّى 4. محمد بن على جرجانى 5. تقى الدین ابراهیم بن حسین بن على عاملى 6. جمال الدین حسینى مرعشى.[12]
عصر علامـه حلی
علامـه حلی درون دوران کودکى خویش شاهد ترس و وحشت عظیمى بود کـه بر مردم شـهر حلّه بهواسطه هجوم مغولان بـه بغداد مسلط شده بود.[13]
فعالیتهاى اجتماعى
سلطان محمد خدابنده (متوفای ۷۱۶ق)، از سلاطین داراى ذوق سلیم و صفات نیک هست که علم و علما را دوست مـیداشت. علما و از جمله علامـه حلّى درون این زمان فرصت خوبى براى نشر معارف اهل بیت پیدا د؛ از اینرو درون زمان این سلطان، علم و دانش رونق تام و رواج بسیـارى یـافت.[14]
علامـه حلی وقتی از حلّه بـه بغداد مـیآید، سلطان محمد بـه دنبال ملاقاتی کـه با او داشته و پس از گفتوگوهای علمـی، شیعه مـیشود.[15] از آن بـه بعد سلطان شیفته او مـیگردد.[16] درون این مدت ظاهراً بـه خواهش و ابتکار علامـه دو مدرسه بـه دستور سلطان ساخته شد؛ یکى درون شـهر سلطانیـه درون کنار قبه عظیم مشـهور بـه قبه سلطانى کـه تا الآن باقى هست و دیگرى مدرسه سیّار کـه در ایـام مسافرت سلطان همراه او حمل مـیشد و علامـه و سایر اساتید نیز همراه او درون تمام مسافرتهایش حضور داشتند و در این مدرسه بـه تدریس و تألیف اشتغال داشتند.[17]
در اثر تلاشهاى علامـه حلی و مصاحبت با سلطان؛ حلّه، جایگاه علمى خویش را باز یـافت و موطن اصلى براى علم و علما گردید و پشتوانـهاى براى مدرسه سیّار گشت. حلّه درون این زمان مرکز تشیع شد و علم آنقدر شکوفا گردید کـه گفتهاند درون آن زمان، درون این شـهر چهارصد مجتهد وجود داشته است.[18]
پس از مرگ سلطان محمد خدابنده، علامـه بـه حلّه بازگشت و مشغول تألیف و تدریس و تربیت علما و تقویت مذهب و ارشاد مردم شد.
ابتکار درون احادیث
یکى از ابتکارات علامـه حلی تقسیم احادیث بـه اقسامى هست که امروزه نزد علما متداول است. درون قدیم علماى شیعه احادیث را یـا ضعیف مـیدانستند و یـا صحیح،[19] ولى علامـه حلّى از جهتى احادیث را بـه صحیح، حسن، موثّق و ضعیف و از جهات دیگر نیز بـه اقسام دیگرى نیز تقسیم مـیکند.[20] ناگفته نماند کـه این اقسام بـه نحوى درون کتابهاى اهل سنت قبلاً آورده شده بود، ولى اجراى آن درون احادیث شیعه بـه ابتکار علامـه حلی بود.
ابتکار درون تألیف
علامـه حلی(ره) درون زمـینـههاى مختلف علمى، براى مبتدیـان و متوسطان و سطح عالى کتاب نوشته هست و ابتکار او درون این زمـینـه نوشتن کتابهایى درون هر سطح بـه شیوههاى مختلف مـیباشد. به منظور نمونـه؛ براى مبتدیـان درون زمـینـه فقه سه کتاب «تبصرة المتعلمـین، إیضاح الأحکام، إرشاد الأذهان» و در سطح متوسط دو کتاب «قواعد الأحکام و تحریر الأحکام» و در سطح عالى سه کتاب «مختلف الشیعة، تذکرة الفقهاء و منتهى المطلب» را نوشته است. این کتابها هر کدام بـه هدف خاصى نوشته شده هست و از نظر شکل و سیـاق شبیـه همدیگر نیستند. البته تحقیق درباره اینکه هر کدام چه تفاوتهایى با دیگرى دارد فرصتى مناسب لازم دارد.
سه کتاب مفصل و استدلالى او نیز هر یک بـه موردى اختصاص دارد؛ درون کتاب «مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة» علاوه بر استدلال بر مسائل فقهى، اختلافات درون مذهبى شیعه را درون مسائل بیـان مـیکند و در کتاب «تذکرة الفقهاء» بـه اختلاف فرقههاى اسلامى درون این مورد مـیپردازد ولى درون کتاب «منتهى المطلب فی تحقیق المذهب» تنـها استدلال را بـه غایت و نـهایت ذکر مـیکند. کتابهاى دیگر او درون علوم دیگر مثل اصول فقه و کلام نیز همـینگونـه هستند.
تألیفات
برخی از تألیفات علامـه حلی، عبارتاند از:
1. «إرشاد الأذهان إلى أحکام الإیمان»: این کتاب یک دوره فقه فتوایى مختصر از کتاب طهارت که تا کتاب دیـات مـیباشد و در آن از استدلالهاى متعارف اثرى دیده نمـیشود و مطالب آن بـه صورت منظم و در قالببندیهاى خاصى ارائه شده است.
2. «تبصرة المتعلمـین فی أحکام الدین»: شامل مباحث فقهی از طهارت که تا دیـات کـه به صورت فتوا نوشته شده هست و بـه خاطر مختصر بودن و بیـان روان آن از زمان تألیف مورد عنایت علما بوده و شرحهاى بسیـارى بر آن نوشته شده است.
3. «تحریر الأحکام الشرعیة على مذهب الإمامـیة»: مؤلف تمام فقه را بر اساس مذهب شیعه و مبانى و ادله فقهى بدون تمسک بـه استدلال و تنـها بـه صورت فتوا طرح کرده است. از لحاظ گستردگى، این اثر حاوى جزئیـات و مسائل و فروعات بسیـارى است.
4. «تذکرة الفقهاء»: این کتاب درباره فقه مقارن[21] درون سطح محدود و معین از خارج مذهب امامـیّه مـیباشد و از زمان نگارش آن مرجع مورد اعتمادى براى آگاهى از نظریـات و اختلافات بین علماى اهل تسنن بوده است.
5. «أجوبة المسائل المـهنائیة»: این کتاب درون موضوع کلام و فقه هست که درون جواب پرسشهای سید مـهنا بن سنان بن عبدالوهاب جعفری حسینی مدنی عبدلی نوشته شده است.
6. «الألفین»: از معروفترین و متقنترین متون کلامـی شیعه، درون رابطه با امامشناسی، بـه ویژه شناختن امامت و حقانیت امام علی(ع) است.
7. «منـهاج الکرامة فی معرفة الإمامة»: علامـه درون این کتاب، با آوردن براهین عقلی و دلایل نقلی فراوان، بـه اثبات حقانیت مذهب شیعه و امامت علی بن ابی طالب(ع) و فرزندانش پرداخته است.
و تألیفات دیگری کـه در کتابهای تراجم و کتابشناسی ذکر شده است.[22]
[علامـه حلی کـه بود؟ - گنجینـه پاسخها - اسلام کوئست - مرجعی ... شخصیت های علامه حلی]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 21 Jul 2018 19:14:00 +0000